دریادریا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

دریا عشق مامان و بابا

عشق من

هر روز بیشتر عاشقت می شم هر روز بیشتر دوستت دارم   چه خوبه که خدا تورو به من داده چه خوبه که تورو دارم . تموم رندگیم تموم آرزوهام تموم   رویاهای من فقط تویی دخترم . عاشقانه دوستت دارم کوچولوی من   ...
25 مهر 1390

دریا شلوغی می کنه

دخمل نازنازیه  من تازگیا خیلی شیطون شده . وقتی مامانش شیر می خوره یا دستش می زنه لیوان شیر می افته زمین مامانش هم هیچ کاری جز خنده نمی تونه انجام بده . دوست داره بره سفره غذا رو داغون کنه اگه نذاریش گریه می کنه تازه دوست داره از اون غذاهای مامان و باباش هم بخوره . خلاصه دختر من کلی واسه خودش شلوغ شده . اون ساعت هایی رو هم که بیداره فقط باید باهاش بازی کنیم وگرنه با صدای نازک جیغ می زنه و تا بهش توجه نکنی همش جیغ می زنه نا بهش توجه کنی ... دخنرم بابایی رفته مسافرت ٤ روزه نمی دونم عکس العملت وفتی ببینیش چه خواهد بود شاید با اون لبهای خوشگلت مثل همیشه بخندی شاید هم نه ...     ...
24 مهر 1390

چهار ماهگیه دریا

دختر نازنازی من چهارماهه شد. تو این یک ماه حسابی شیطون شدی . وفتی خوشحال می شی جیغ می زنی . با صدای بلند می خندی و دیگه کمتر دوست داری دراز بکشی . نشستن رو بیشتر دوست داری. یک هفته هم می شه که شبا دیر می خوابی . شیر خوردنت هم که بدتر شده. هر چقدر هم که گرسته ات باشه فقط تو خواب می خوری . دکترت اجازه نداد بهت غدای کمکی بدم. میگه رشدت خوبه پس به شیرخوردنت تو خواب ادامه بده. از این جهت خیلی غصه می خورم!!!! دیروز واکسن چهارماهگیتو زدیم. تو گریه می کردی منم با تو گزیه می کردم. الهی من فدای دست و پای کوچولوت بشم . فدای شونه های کوچولوت . تو بهترین هدیه خدایی . تو زیباترین و دوست داشتنی ترین موجود دنیایی. مامانی عاشقته حالا دیگ...
13 مهر 1390
1